راستینراستین، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

حرف هایی برای فردا

روزهای دلتنگی من

ورود به هفته 36 و ماه 9    پسرم این هفته ها ، هفته های آخریه که تو در منی باور کردنش سخته پسرم. دلم تنگ میشه برای تمام درد ها ، نارحتی ها و بی خوابی ها تمام استرس ها ، بی قراری ها و نگرانی هایم بابت سلامتیت دلم تنگ میشه برای تکان خوردنت ، سکسه هات و سفت شدن هات دلم تنگ میشه برای سفارش همه اطرافیان برای اینکه تو این دوران براشون دعا کنم دلم تنگ میشه برای خودم که بارها و بارها خدارو قسم دادم به این روزها و شرایطم تا دعاهام رو مستجاب کنه برای شکم خال بدون تو دلم تنگ میشه اما ... کاش همه دلتنگی ها اینقدر شیرین بود کوچولوی من به خواست و یاری خدا تو باید بیای....
21 دی 1392

هفته 35

سلام پسر گلم عزیز دلم امروز رفتی تو هفته 35 . دیگه هفته های آخریه که تو دل مامانی . این هفته رفته بودم دکتر که گفت خداروشکر همه چیز خوب و روبه راهه و 2800 وزنت بود. قربونت برم توپولی من. الان این شکلی هستی امروز تو اینترنت خوندم از هفته 35 به بعد میتونی بیایی و دیگه مشکلی نیست ولی یه وقت به این زودی نیایی ها . من هنوز آماده نیستم . تخت و کمدت هم هنوز نیومده . باید دوباره زنگ بزنیم ببینیم پس چرا نمیاد. پرده اتاقت هم هنوز نگرفتیم ، از بس بابا حسن تنبلی میکند. هفته 36 باید بریم مرکز بند ناف رویان. هفته 35 که تموم بشه میری تو ماه 9 . هورااااااااااا میبوسمت عشقم   خداوندگار ! بر من منت گذار به بقای فرزندم و به شا...
14 دی 1392

صحبت با گل پسرم

سلام قند عسل مامان... خیلی وقته برات پیام نذاشتم ، اما امروز یکم سرم خلوته و حالم بهتر. آخه دیروز بخاطر واکسن کزاز که زده بودم خیلی خیلی حالم بد بود و تمام بدن مامان درد می کرد .خودتم که خیلی اذیتم کردی . بنده خدا بابا حسن خیلی نگران بود. هفته پیش روز جمعه مامان جون و خاله حدیث و یه خانم که خودمون خواسته بودیم بیاد ، اومده بودن خونمون و تمیز کنن و بعد از ظهر هم عمه اومد. حسابی زحمت کشیدن و کلی خسته شدن. ولی خونمون خیلی تمیز شد. بابا حسنم اتاقتو برات رنگ کرده ، خیلی قشنگ شده فقط منتظریم تا تخت و کمدت بیاد.الان تو هفته 34 هستی . دیگه چیزی به اومدنت نمونده عزیزم. وقتی اوایل بارداری بودم ، فکر می کردم آن هایی که هفته 30 به بالا بارداریشون...
11 دی 1392
1